دخترا:
دختر۱ :این مانتو رو چند خریدى؟
دختر۲ :۹۰ تومن
دختر۱ :چه خوب خریدى, من یه مانتو خریدم ۲۲۰تومن
پسرا:
پسر۱ :شلوارتو چند گرفتى؟
پسر۲ :۶۰ تومن
پسر۱ :خاک تو سرت, تو پاچت کردن
بعد از رفتنت هر جا که بوسیده بودی را با سیگار سوزاندم جز یه جا
اونم خیلی حساسه :|
اصلا فکرشم نکن...عمرا نمی سوزونمش :|
از حیف نون می پر سند خربزه دوست داری یا هندوانه میگه هر دو وانه
****
حیف نون رو برق می گیره، می میره، فامیلاش سر قبرش با فازمتر فاتحه می دن!
****
دوتا خانم داشتند با هم صحبت می کردند. یکی شون که ازدواج کرده بوده به اون یکی میگه: فکرشو بکن دیروز یکی توی فروشگاه منو دوشیزه خانم صدا کرد!
اون یکی میگه: خوب بابا حق داشته دیگه، اون فکر کرده آخه کی ممکنه تو رو گرفته باشه!
****
بچه: مامان! شاهزاده رویاها با اسب سفید یعنی چی؟
مامان: یعنی یه خری مثل بابات!
****
به حیف نون می گن چقدر شما زشتین!
حیف نون میگه: موقعی که کوچیک بودم تو بیمارستان منو عوض کردن!
****
حیف نون رفت بانک وام بگیره ضامن نداشت منفجرشد.
****
به نیوتن گفتند: چرااز افتادن سیب تعجب کردی؟ گفت: آخه من زیردرخت گلابی نشسته بودم!
****
حیف نون می ره بانک چک خورد کنه، مسئول بانک ازش می پرسه چک سیباس؟ حیف نون می گه نه، مال گردوهای پارساله!
****
حیف نون می ره بنگاه، می گن یه خونه داریم کنار راه آهنه. سر و صدا زیاده ولی بعد از یک هفته عادی می شه. حیف نون می گه: اشکالی نداره، این یک هفته رو می رم پیش داداشم.
****
چند تا توله سگ برای باباشون تولد می گیرن روی کیک می نویسن: پدرسگ! تولدت مبارک!
****
به حیف نون می گن: ای زن ذلیل! چرا تو شستن ظرف ها به زنت کمک می کنی؟ میگه خوب اونم تو شستن لباس ها کمکم می کنه!
****
پنج تا داداش پولاشونو رو هم می ذارن تاکسی می خرند. بعد از چند وقت ورشکست می شن. اگه گفتی چرا؟ آخه پنج تایی با هم می رفتن مسافرکشی!
****
از دختره می پرسن شوهر چند حرف داره؟ میگه اگه پیدا بشه حرف نداره!
****
اصفهانیه تو خواب می بینه به یه فقیر 1000 تومان داده. بلند می شه می گه: عجب کابوسی بود!
****
صرف فعل نشستن به گویش لری: مو بنیشم تونم بنیشی اونم بنیشه ما که بنیشیم شمام که بنیشید دیه جا نی اونا بنیشن!
****
از حیف نون می پرسن تو چرا ریش نداری؟ می گه من به مامانم رفتم!
****
حیف نون با غضنفر شطرنج بازی می کنه، شاه دق می کنه!
****
از حیف نون می پرسن دوست داری چه جوری بمیری؟ می گه مثل پدربزرگم در خواب و آرامش. نه مثل مسافرهای اتوبوسش در ترس و وحشت!
****
به گربه چینی می گن اسمت چی؟ه میگه: میونگ!
****
حیف نون با دوستش با لگد می زدن تو شکم همدیگه. یکی از اونجا رد می شده می گه شما دو تا دردتون نمی گیره ؟ ترکه می گه نه پوتین پامونه!
****
حیف نون تو توی جنگ بیسیم چی بوده. بیسیم می زنه می گه من 5000 نفر رو اسیر کردم. بیابد ببریدشون. بهش می گن خوب خودت بیارشون. می گه: آخه اینا نمی ذارن من بیام!
****
از حیف نون می پرسن نخست وزیر به انگلیسی چی می شه؟ می گه :First And Under !!!
****
از حیف نون می پرسن دانشگاه می ری؟ میگه: اگه بار بخوره همه جا می ریم... دانشگاه، انقلاب، میدون آزادی...
****
زنی 2قلو میاره، پسرش داد می زنه مادرم یه بچه آورده با یه زاپاس!
****
از حیف نون می پرسن باد صدادار چه شكلیه؟ میگه حلقه ای. میگن چرا؟ میگه چون هر وقت هر کی باد می ده، می اندازه گردن من!
****
بچه ها توی کلاس داشتند سر و صدا می کردند که ناظم میاد تو با عصبانیت میگه: اینجا طویله است؟
یکی از بچه ها می گه: نه آقا اشتباهی آمدید!
****
حیف نون یه آینه رو زمین پیدا می كنه. برش می داره، عكسش می افته توش، میگه: ببخشید نمی دونستم مال شماست!
****
مبانی کامپیوتر: آن بخش از یک سیستم را که میتوان با چکش خرد کرد، سختافزار و آن قسمت را که فقط میتوان به آن فحش داد، نرمافزار میگویند!
****
از یه کچل می پرسن اسم شامپوت چیه؟ می گه من از شیشه پاک کن استفاده می کنم!
****
از بچه اصفهانیه می پرسن وقتی می ری سر یخچال چی می خوری؟ می گه: کتک!
****
معلم: بگو ببینم... اگه توی خیابون یه نفر یه خری رو گرفته و می زنه، و من برم جلو و از این کارش ممانعت کنم، به این کار چی می گن؟
شاگرد: آقا اجازه، حس برادری!
****
از پیرزنه می پرسن شوهرت بدیم یا بفرستیمت مكه؟ میگه ننه، مكه كه فرار نمی كنه!
****
حیف نون میره توالت، زنش زنگ می زنه میگه كجایی؟ حیف نون میگه خونه بابات! زنش میگه همون جا یه چیزی بخور بیا من چیزی درست نكردم!
****
2 نفر می رن سوراخ لایه اوزون رو بدوزن، خودشون می مونن اون طرف!
****
به زنی که همیشه می دونه شوهرش کجاست چی می گن؟
بیوه!
****
هیچ لذتی اندازه ی این که یه بچه ی کوچولو دستشو دراز کنه طرفت که یعنی بقلم کنی نیس و حال نمیده!!! اصن یه لذت عجیبی داره!!!
نه سرو و نه باغ و نه چمن می خواهم
نه لاله نه گل نه نسترن می خواهم
خواهم ز خدای خویش کنجی خلوت
من باشم و آن کسی که من می خواهم . .
افتاده باشیم !!!!
سپید بِِمانیمـ.....
وقتی حضرت آدم از بهشت اومد رو زمین چند نفرو دید گفت خدا : مگه من اولین نبودم ؟ پس اینا کین؟
خدا گفت : اینا لرن ، منم که اومدم اینا بودن
تعداد صفحات : 29